جدول جو
جدول جو

معنی گرپ گرپ - جستجوی لغت در جدول جو

گرپ گرپ
صدای پیاپی که از برخورد چیزی به چیزی به گوش برسد مانند صدای سم اسب
فرهنگ فارسی عمید
گرپ گرپ
(گُ رُ گُ رُ)
نقل صوت نعل اسب و مانند آن: دل من گرپ گرپ میزد
لغت نامه دهخدا
گرپ گرپ
صدای نعل اسب و مانند آن. یا گرپ گرپ زدن دل. ضربان قلب با شدت و صدا: دلم گرپ گرپ میزد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خِ خِ)
حکایت آواز جویدن گوسفند و مانند آن علف تازه و سبز و جو و مانند آن را. آواز پنجه و پوست هندوانه و مانند آن بوسیلۀ جویدن بره و گوسفندو بز. نام آواز جویدن گوسفند و مانند آن بدنۀ علف و پوست هندوانه و خربزه و مانند آن را. حکایت صوت خوردن خرگوش و جز آن گیاهی را. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(گَ گَ)
گرماگرم. رجوع به گرماگرم شود
لغت نامه دهخدا
(رِ رِ)
آواز سم ستوران که بتندی روند. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف)
لغت نامه دهخدا
بسیار گرم داغ (هوا و غیره) : سمک گفت: ای جوانمرد، راه تو دور است و گرما گرم است، در حال گرمی: ضماد را گرما گرم روی دمل گذاشتن، بحبوحه صمیم: در گرماگرم روزگارانی بود که دولت... نقشه وسیع متحدالشکل کردن لباسها را دنبال میکرد
فرهنگ لغت هوشیار
پر از گره. یا گره گره کاری را کردن، نامنظم و اندک اندک آنرا انجام دادن
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه گرد گردد دایره زننده دوران یابنده: جهان چون آسیای گرد گردست که دادارش چنین گردنده کردست. (ویس ورامین)
فرهنگ لغت هوشیار
قابل پرستش معبود: گذر کردم زآب و شکر گفتم بسجده پیش یزدان گرو گر. (لبیبی) توضیح در این مورد بعضی فرهنگها بمعنی قاهر و قادر و غالب (صفات خدا) و برخی دیگر بمعنی مراد بخش نوشته اند (برهان) و صحیح نمی نماید، خدای تعالی (و آن بجای ترکیب توصیفی یزدان گرو گر یا خدای گرو گر است: فرزند تو امروز بود جاهل و عاصی فردات چه فریاد رسد پیش گرو گر ک (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
گروه گروه، پیوسته، همواره، پی در پی
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای تپش قلب
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای پا
فرهنگ گویش مازندرانی